متخصص تحلیل!

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیماری فشار خون» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عوارض دیالیز چه بلایی سرم آوردن...!

من یک بیمار دیالیزی هستم و مدتی بود سردرد می شدم. پیش هر پزشکی ام که می رفتم متوجه نمی شد که سردردای من به خاطر چیه. همان طور که می دانید، بیماران دیالیزی مجبور به مصرف زیاد کافئین هستند مثل نوشیدن قهوه. من هم روزی دو تا سه استکان قهوه می خوردم. یکی از دلایلی که به ذهن خودم رسید، این بود که شاید به خاطر قهوست که من سردرد می شم، چون توی خانواده ما رواج داره که بخاطر بوی قهوه سردرد بشن. دو روز قهوه خوردن رو گذاشتم کنار تا ببینم آیا به خاطر قهوست که من سردرد می شم یا نه. بازم سردرد می شدم و هیچ تغییری ایجاد نشده بود توی سرم. بالاخره رفتم پیش دکتر تا ببینم مشکل من چیه. هیچ جواب درستی بهم ندادن و آخر متوجه شدم که دکتر هم متوجه نشده که مشکل من چیه. بعد از اینکه کلی روش های دیگه رو امتحان کردم، رفتم همون کلینیکی که توش دیالیزم رو انجام میدم. پزشکان اونجا خیلی خوبه و نمی دونم چرا از همون اول نرفتم کلینیک طبرسی. با پزشک مشورت کردم. بهم گفتن که سردرد یکی از عوارض دیالیزه و کاریش نمیشه کرد. فقط باید یک سری دارو های مسکنی مصرف کنم که برای بیماران دیالیزی مشکلی نداشته باشه و در عین حال سردردم رو هم خوب کنه.

کلینیک دیالیز مشهد، یکی از بهترین جاها برای انجام دیالیزه.

  • Hossein Ghoulami
  • ۰
  • ۰

ادامه ارث من!

سلام من خیلی وقته که با مشکل فشار خون دستو پنجه نرم میکنم.

این یک ارث خانوادگیه که ما داریم. من هم از طرف خانواده مادری و هم از طرف خانواده پدری در خطر فشار خون بودم. چون دوتا از عموهام مشکل فشار خون داشتن.

از اون طرف خالم و یکی از داییام مشکل فشار خون دارن. پدربزرگ پدریم هم با بیماری فشار خون زندگی می‌کنه.

خلاصه که وضعیت ماام اینه دیگه چه میشه کرد.

ما توی خانوادمون هر هفته خونه یک نفر مهمونی میگیریم.

جمعه ها سمت خانواده پدری و پنجشنبه هاام خونه خانواده مادری.

تقریبا میشه گفت یک ماه پیش بود که پنجشنبش خونه داییم دعوت بودیم.

یکساعتی میشد که همه خوشحال میگفتیمو میخندیدیم. اما یکدفعه خالم پاشد واستاد. همه تعجب کردیم. نزدیک 5 ثانیه سرشو گرفت خالم و افتاد. از اول شب هم خالم میگفت که حالم خوب نیستش اما هرچی بهش میگفتیم بیا بریم درمانگاهی جایی، میگفت نه.

خلاصه، بعد اینکه خالم افتاد داییم سریع پاشدن رفتن بالا سر خالم و هی آروم میزدن تو صورتشون و اسمشو صدا میزدن. اما خالم کلا متوجه چیزی نمیشد. منم با توجه به تجربه های قبلیم که بهم ثابت شده بود که درمانگاه شبانه روزی طبرسی جای فوق‌العاده ایه، و همینطور نزدیکمون بود گفتم بریم کلینیک طبرسی.

سریع لباسای خالمو تنش کردیم و خودمونم اماده شدیم و رفتیم کلینیک طبرسی. توی راه کلینیک خالم بهوش اومد. اصرار میکرد که نریم درمانگاه، من خوبم. اما باید میبردیمش. خلاصه خالمو با هر زوری که بود بردیم کلینیک طبرسی.

اونجا با دکتر کلینیک که صحبت میکردن، من گوش میدادم. شنیدم که بخاطر فشار خالم بود که این اتفاق براش افتاد.

اونشبو به خالم سُرُم زدن. بعد فهمیدیم دلیل نیومدن خالم سرم بود. چون از آمپول و سرم بدش میومد.

همونطور که قبلا گفتم، کلینیک طبرسی بهترین جای برای درمان فشار خون.

ممنونم از توجهتون به وبلاگم.

  • Hossein Ghoulami
  • ۰
  • ۰

سلام، من بخاطر خانواده مادری ‌ام که سابقه بیماری فشار خون دارن دچار این بیماری شدم.

ارثه دیگه کاریش نمی‌شه کرد. به یکی ماشین و پول ارث می‌رسه، به یکی خونه و ویلا، به ما ام بیماری فشار خون.

چند وقت پیش پیش دکتری رفتم برای چکاپ و اینکه ببینن وضعیت قلب، فشار خونم و... چطوره.

فشارم خیلی بالا بود و با دکتر صحبت کردم. ایشون چندتا دارو برای من نوشتن و گفتن اینارو به موقع مصرف کنم تا با مشکل بر نخورم.

روز اول که داروها رو به موقع مصرف کردم باعث شد حالم بد بشه اما فکر کردم که عادیه چون تا حالا اینطوری شده بودم.

روز دوم خیلی حالم بدتر شد و باز هم داخل خونه با خودم سر کردم و خوابیدم تا متوجه حال بدم نشم.

روز سوم دیگه خیلی حالم بد بود. و جالب اینجاست که تمام داروها رو هم به موقع مصرف می‌کردم.

کارم به درمانگاه کشید اون‌شب. خانوادم منو بردن درمانگاه طبرسی که داخل خیابون طبرسی مشهد هستش. چون اون‌شب خونه خواهرم بودم و درمانگاه طبرسی نزدیک ترین کلینیک بهمون بود.

خلاصه رفتیم و سُرُم زدن بهم و گفتن که شب باید بستری بمونم.

فردای اون‌شب با دکتر کلینیک طبرسی مشورت کردم و پرسیدن که چه داروهایی مصرف می‌کنم. منم اسم داروهایی که اخرین دکتری که رفتم برام تجویز کردن، رو دادم.

دکتر گفتن که متناسب با فشار خون من این داروها اصلا مناسب نیستن. اشتباهی در کاره حتما. شاید اون دکتر اشتباهی این داروها رو تجویز کردن. اما ممکن بود خدایی نکرده سکته کنم.

دکتر کلینیک طبرسی، داروهای جدیدی برام تجویز کردن. با خوردن اونا حالم بهتر و بهتر شد.

تصمیم گرفتم دوباره برم پیش دکتر قبلیم تا اینکه ببینم آیا اشتباهی در کار بوده یا واقعا قصدشون این بوده که همون داروها رو برام تجویز کنن. آخرش هم متوجه شدم که قصدشون ایم بوده که همون داروها رو تحویز کنن.

خلاصه الان مدتی از اون موضوع میگذره و من از خیابون آزادشهر مشهد تا خیابون طبرسی برای مشکلات و بیماری‌هام میرم تا بیماریم رو رفع یا بهتر کنن.

کلینیک طبرسی یک جای عالی برای درمان فشار خون هستش و به همین دلیله که این مسافت طولانی رو طی می‌کنم تا اونجا به بیماری‌هام رسیدگی بشه.

 

ممنونم از این که وبلاگ منو خوندید...

  • Hossein Ghoulami